عکس از فرحان خلیل
با شروع سال ۹۷، از اتفاقهای مثبت و سازنده فرهنگی-هنری در شهر کابل، بازدید اهالی فرهنگ و هنر این شهر از نمایشگاه گروهی عکس “استقرا (Induction)” بود؛ نمایشگاهی حاوی سی عکس از شش عکاس جوان و نوخاسته افغانستان.
تمرکز این نمایشگاه روی فعالیت عکاسان افغانستان در ژانرهای معاصر عکاسی از جمله خلاقانه، مینیمالیسم و آبستره بود.
بیانمندی این نمایشگاه آن طور که از نام آن “استقرا واژهای در علم منطق” هویداست به دنبال کشف جزئیات و درک مشاهدات است. جزئیاتی که میخواهد ذهن مخاطبش را از مجموعههای جزئی و پراکنده به یک مفهوم کل و عمیق هدایت کند.
در حقیقت این جزئیات از دل گستره اجتماع و محیط واقعیای که روزانه در آن میزییم و از دیدگان ما پنهان است، زاده شده. یعنی تاکید بر فاصله گذاری بین دیدن و مشاهد کردن. مشاهده آنچه که هر روزه میبینیم اما درک واضح و روشنی از آن نداریم.
عکس از محمد صادقی
این آثار توانست تماشاگرانش را برای نخستینبار با چالشی رو به رو بسازد که از منظر فرم تا حالا با آن آشنایی نداشتهاند. در واقع فضای نامتعارف بصری این نمایشگاه، مخاطبانش را از تعاریف کلیشهای تهی کرد.
این عکسها باعث شدند پرسشهایی در ذهن مخاطب شکل بگیرد تا دریافت مفاهیمی مانند هجرانی، خشونت، پرواز، مسخ شدن و غیره را در قالب فرمی فیزیکی تجربه کند. یعنی گذار از محور معنازدگی و نزدیک شدن به فضایی همچون حسْ آفرینی.
حقیقتا چطور میتوان بدون آنکه واقعیت محض را نشان داد، فضای ذهنی شخص هنرمند را دخیل ساخت و اثری در بین خیال و واقعیت ترسیم کرد؟ چطور میشود به موضوعات ذهنی و فلسفی پرداخت که فقط میتوان آنها را در قالب مقاله و نوشته خواند؟
عکس از مهدی نوید حیدری
عکسهای نمایشگاه «استقرا» بیانگر آن است که هنرمند میتواند موضوعات ذهنی خود را با خیال و وهم درهم آمیزد و آن را در قالب هنر عکاسی ثبت بگرداند.
کوششی برای وفاداری به ماهیت حقیقی هنر عکاسی و فاصلهگیری از سایهافکنی پدیدههای اجتماعی بر عکاس. از آن جایی که برگزاری نمایشگاه عکس با این نوع نگاه و بیانیههنری برای اولین بار در افغانستان صورت گرفت، مواجه بسیاری از مخاطبان در افغانستان با فرمهای این آثار، نقطه عطفی است برای زمینه سازی جهت مطالعه بیشتر و فهم دقیقتر درباره ژانرهای معاصر عکاسی.
برای تعامل بهتر ما با بیان (و نه پیام) عکسهای نمایشگاه «استقرا»، خوب است تا نگاهی گذرا داشته باشیم به تعاریف تئوریک آن.
آبستره یا انتزاع
انتزاع در مقابل واقعیت قرار میگیرد. عنصر واقعی چیزی است که در جهان تجسم یافته است، اما ماهیت انتزاعی چیزی است که در شکل ناب در جهان واقعی وجود ندارد.
عکاسی آبستره شاخهای از عکاسی است که با حذف برخی ویژگیهای سوژه و پررنگ کردن عناصری دیگر، به بیانی انتزاعی دست میزند. در هنر دو نوع انتزاع استفاده میشود. یکی پدید آوردن چیزهایی که در خارج وجود ندارد، یعنی واقعی نیستند؛ و دیگری بازنمایی واقعیتها با حذف برخی بخشهای غیر ضروری آنها. حالت اول در عکاسی ممکن نیست و تنها حالت دوم باقی میماند.
در این نمایشگاه، آثار حمید رضا رحمانی تلاشی است برای عینیت بخشیدن احساساتی که امکان دریافت آن از اشیاء روزمره اطرافمان بر ما حلول پیدا میکند.
عکس از حمید رضا رحمانی
فاینآرت/ عکاسی خلاقانه
عکاسی فاینآرت یا هنرهایزیبا در بین هنرمندان عکاس، معروف به عکاسی خلاقانه است. این سبک از عکاسی اشاره به دید خلاقانه هنرمند دارد. عکاسی خلاقانه در مقایسه با عکاسی خبری و اجتماعی، یک چیدمان، ترکیببندی، انتخاب یک فضا با دیدی خاص و یک خلق هنرمندانه با ابزار عکاسی است.
البته میشود خارج از تجهیزات عکاسی و راهکارهای ویرایش هم به چالش با آن وارد شد. هدف اصلی این شاخه نشان دادن و بیان حس شخصی هنرمند و صحبت از نگاه درونی عکاس هست.
در واقع نشان دادن دیدگاه فرد به دنیا، جامعه و اتفاقات اطراف هنرمند است که بسیار فکر شده و دقیق برنامهریزی میشود. عکسهایی از محب علی، فرحان خلیل بر مبنای این تعریف ثبت شدهاند.
عکس از محب علی
مینیمالیسم
در عکاسی، مینیمالیسم یک بیان یا شرح بصری واضح است. یعنی سادهتر کردن عناصر در جهت درک بهتر غنای بصری عکس. داستان عکس ساده میشود، نشانهها کاهش مییابد و فضای پاکیزه، از منظر ترکیببندی جایگزین میگردد.
عکاس مینیمالیستی نه تنها خود به یکی از ژانرها یا شاخه عکاسی تبدیل شده، بلکه میلی را توسعه بخشیده تا عکاسان متخصص در رشتههای دیگر، با رویکرد کمینهگرایی به سراغ زوایا و چشم اندازهای بکر بروند و سطح کیفی ژانرهایی مانند عکاسی مستند، طبیعت، معماری را چند پله ارتقاء دهند.
اساس تفاهم و برقراری ارتباط با این ژانر شناخت ملموس از قواعد بصری گرافیک و ترکیببندی میباشد. اولویت ادراک این آثار در تشخیص زیباییشناسی و هارمونی عناصر بصری همچون خطوط، بافت، حجم و سطح نهان گردیده.
با توجه به این تشریح مختصر، عکسهای محمد شهاب اسلامی، مهدی نوید حیدری، محمد صادقی در این ژانر قابل تعریف و بررسی است.
در پایان اگر بخواهیم یک ارزیابی کلی از سطح کیفی آثار داشته باشیم، با بهره از خوانشهای منحصر به خود این ژانرها میتوانیم عکس های نمایشگاه “استقرا” را “در یک سطح متوسطِ رونده به سطح خوب جمعبندی کنیم”. آثاری که بیشترین امتیاز خود را از دو عنصر ترکیببندی – با تکیه بر مبادی سواد بصری – و تخیل در عکاسی وام گرفتهاند.
فراموش نکنیم که در هنگام تعامل ما با آثاری این چنین تاویل پذیر و استعارهای، نیاز است تا رویکردمان را موازی با مفاهیم پدیدارشناسی و روانشناسیِ نهفته در دل آثار همگام بسازیم. جز یک الی دو مورد از آثار که نمونههای مشابه متعددی را تداعی میکرد باقی آثار متکی بر انحصار نگاه خود هنرمند بودند.
از دیگر نکات تامل برانگیز این نمایشگاه نحوه ارائه آثار بود. امری که وابسته به تجربه و آگاهی نمایشگاهگردان است. مسئلهای که (به عنوان مدیر هنری) متاسفانه در افغانستان همچنان غیر علمی دنبال میشود و باید خاطر نشان کرد که در سه سال اخیر، هیچ نمایشگاه عکسی همچون «استقرا» نتوانسته به استانداردهای ارایه آثار نزدیک باشد. اولین نکتهای که باعث تمایز در ارائه این نمایشگاه با دیگر نمونههای مشابهاش میشود، همخوانی معماری فضای نمایشگاه با ژانرهای هنری آثار ارائه شده است.
عکس از محمد شهاب اسلامی
چند سالن درهم تنیده شده (بدون مرزبندیهای ورود و خروج) با ساختاری مینیمال و آبستره در هنگام مواجه انسان با سازه. از طرفی با توجه به حائز اهمیت بودن عنصر رنگ در تفسیر آثار، کیفیت چاپ عکسها حساب شده انجام شده بود. تختههای چوبی با روکش مات که باعث میشد هیچ بازتابی از محیط روی آن نقش نبندد و چشم مخاطب کاملا روی محیط عکس معطوف بماند.
دراطلاعات نمایشگاه یک بروشور با قطع وزیری در اختیار بازدیدکنندگان قرار گرفت که هم به آشنایی با بیانیههنری نمایشگاه سهولت میبخشید و هم زندگینامه کوتاهی از هنرمندان را در خود جای داده بود. اما ضعفی که در ویراستاری متن انگلیسی بروشور وجود داشت قابل اغماض نیست.
امید میرود تا عکاسان افغانستان پیرامون نقاط مثبت و منفی نمایشگاه “استقرا” بیشتر تامل کنند، چرا که برخلاف فضای آکادمیک و کلیشهای دانشگاهها، “استقرا” از یک آلترناتیو هنری-فرهنگی سخن میگوید. سخنی که اگر در بیان و محتوا شرحه شرحه نشود، نسل امروز تا سالیان بعد هم در غل و زنجیر رویکردهای سنتی اسیر خواهد ماند.
این نمایشگاه عکس به همت محمد شهاب اسلامی، فیلمساز و عکاسهنری و همکاری انستیتو فرهنگی فرانسه در افغانستان برگزار شد.